ما در عصر تکنولوژی زندگی می کنیم، جایی که علیرغم فرصت کمی که در اختیار ماست، چیزهای بسیار زیادی برای یادگیری وجود دارند که یادگیری هرکدام از آنها نیازمند مطالعه و تحقیقات زیادی است. با توجه به زمان کمی که ما روزانه در اختیار داریم، یادگیری این حجم از اطلاعات و مطالب غیر ممکن به نظر خواهد رسید. اما جالب است بدانید در همین زمان و فرصت اندک هم می توان مطالب جدیدی یاد گرفت و به خاطر سپرد. تندخوانی این فرصت را برای شما فراهم می کند که مطالب را با سرعت بیشتری مطالعه کنید، در نتیجه زمان کمتری را صرف یادگیری مطالب گذشته می کنید و فرصت بیشتری برای یادگیری مطالب جدید خواهید داشت.
مغز ما هم مانند تمام ماهیچه های بدن ما عمل می کند، پس هرچه بیشتر تمرین کنیم مغزمان اصطلاحا ورزیده تر خواهد شد و در نتیجه عملکرد بهتری خواهد داشت. در حین یادگیری تندخوانی شما با تمریناتی مواجه خواهید شد که مستقیما بر روی عملکرد مغزتان تاثیر گذار هستند و شما را مجبور می کنند تا از حداکثر ظرفیت آن استفاده کنید. این اتفاق باعث می شود که بخش های مختلف مغز شما در فرآیند یادگیری درگیر شوند و این درگیر شدن سبب تقویت این نواحی خواهد شد که خود به تندخوانی و تقویت حافظه کمک بسیاری می کند.
یکی از بخش هایی که هنگام انجام این تمرینات تحت فشار قرار گرفته و تقویت می شود حافظه ماست. جالب است بدانید که
زمانی که شما تندخوانی می کنید، حافظه شما سعی میکند که
بین قدرت درک مطلب شما و سرعت مطالعه تان هماهنگی برقرار کند.
علاوه بر این تقویت حافظه شما می تواند به شما در یادگیری و بخاطر
سپردن مطلبی که در حال تندخوانی هستید هم کمک کند.
البته باید بدانید که تندخوانی درهمه جا به کار نمی آید به طور مثال برای مطالب ریاضی و علمی که مسائل آن مرحله به مرحله روشن می شود.تند خوانی مهارت با ارزشیه به مطلب زیر توجه کنید.
1) از صفحات فهرست مندرجات کتاب استفاده کنید تا دیدی سریع و کلی از محتویات کتاب به دست آورید، بخصوص بار اولی که از یک کتاب استفاده می کنید، یادداشت هایی از بخشها و قسمت هایی که بیشترین ارتباط را با مطالعه شما دارند، تهیه کنید.
2) مشخص کنید تندخوانی چه موقع مناسب است؟ به طور مثال اگر هدف شما دستیابی به یک نمای اجمالی از موضوع باشد تندخوانی مفید است. اما اگر به اطلاعات دقیقی نیاز دارید، تندخوانی صرفا برای یافتن بخش هایی از کتاب که می باید عمقی مطالعه شوند شما را یاری می کند.
3) آزمایش کنید و ببینید آیا تندخوانی واقعا برای کتابی که مطالعه می کنید کاربرد دارد؟ برخی کتاب ها به درد تندخوانی می خورند (به طور مثال در شرایطی که کتاب دارای عناوین اصلی و فرعی متعددی باشند و زمانی که اولین جمله هر پاراگراف بیانگر اطلاعات جامعی درباره تمام پاراگراف باشد.)
تند خوانی تکنیکی است که تنها افراد کمی در آن تخصص دارند. امروزه برخی از نرمافزارهای ارزان قیمت مدعی هستند که میتوانند آن را به راحتی به همه بیاموزند. اما واقعیت چیست؟ آیا میشود تند خوانی را به راحتی آموخت؟ با ما باشید
ابتدا باید بدانیم ما چگونه مطالب را میخوانیم و متوجه میشویم. وقتی شما مقدار زیادی از زمان خود را صرف فکر کردن در مورد چیزهای مختلف میکنید، بخشی از مردم در حال مطالعه و لذت بردن از آن هستند. خواندن مجموعهای از فعالیتهای مکانیکی است. وقتی که به یک یا دستهای از کلمات نگاه میکنید، خیرهشدن نام دارد و به طور میانگین ۰/۲۵ ثانیه طول میکشد. زمانی که چشم خود را به سمت لغت یا لغات بعدی میبرید، حرکت سریع نام دارد. این کار به طور میانگین ۰/۱۰ ثانیه به طول میانجامد. بعد از آنکه این کار را یک یا دو بار انجام دادید، شما متوقف میشوید تا به فهمیدن چیزی که فقط به آن نگاه کردهاید بپردازید. این بخش هم به طور تقریبی ۰/۳۰ تا ۰/۵۰ ثانیه زمان میبرد. تمام این خیرهشدن و حرکت سریع و فهمیدن جمعا باعث میشود ۹۵٪ افرادی که در ردهی کالج تحصیل میکنند، بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ کلمه در دقیقه بتوانند بخوانند.
تکرار نکردن لغت: ما وقتی لغتی را میخوانیم آن را در ذهن یا به آهستگی با زبان خود تکرار میکنیم. تندخوانها این بخش را حذف میکنند. همین کار باعث میشود تا سرعت خواندن در آنها دو تا سه برابر افراد معمولی افزایش یابد. این ایدهی تند خوانی تقریبا در دههی ۱۹۵۰ باب شد. به تازگی بسیاری از اپها با توصیهی این روش، آن را دوباره زنده کردهاند.
همانگونه که شما انتظار دارید، روشهای دیگری هم برای تند خوانی ارائه شدهاند. میتوان به نکتهخوانی، راهنمایی چشم، ارائهی بصری-سریالی سریع و سایر روشها اشاره کرد.
نکتهخوانی: شامل برانداز کردن متن است به منظور یافتن نکتههای مهم برای خواندن. اگرچه این روش جزو روشهای تند خوانی محسوب میشود، ولی در واقع شما به خودتان تند خوانی را نمیآموزید، فقط یاد میگیرید که از خواندن بعضی از قسمتها صرفنظر کنید. در نهایت در آزمون مشخص میشود که ما بسیاری از جزئیاتی که نخواندهایم را نمیتوانیم به یاد بیاوریم.
راهنمایی چشم: یکی از تکنیکهای قدیمی است. در این تکنیک شما چشم خود را با انگشت یا مداد به روی کلمهای که در حال خواندن هستید، متمرکز میکنید. در نتیجه حواس شما کمتر پرت میشود و با تمرکز بیشتر میتوانید تندتر بخوانید.
تیم فریس روش دیگری را برای تند خوانی ارائه کرده است. این روش بر مبنای خواندن همزمان چندین خط به وسیلهی بسط دید پیرامونی است. این روش نیازمند تمرکز بسیار زیاد شما خواهد بود.
ارائهی بصری-سریالی سریع(RSVP): روشی است که توسط بسیاری از سیستمهای دیجیتال تند خوانی عرضه میشود. یک لغت بر روی صفحه نمایش داده میشود و تمام تمرکز شما بر روی آن است. وقتی که کمکم به این سیستم عادت کردید، میتوانید سرعت نمایش لغات را افزایش دهید.
یادگیری سریع اطلاعات یک توانایی فوق العاده است. افرادی که می توانند به سرعت مفاهیم جدید را درک کنند و در زمان کوتاهتری اطلاعات جدید را پردازش کنند مزیت بسیار بالایی نسبت کسانی که در تلاش برای یادگیری هستند، دارند .
بعضی وقتها به انتهای صفحه که میرسم از خودم میپرسم خوب چی شد؟ اصلا نویسنده میخواست چی بگه؟ و برمیگردم یه نگاهی به کلمات میاندازم تا یه جوری یه داستان از دلش در بیارم! وقتی متن میخونم ذهنم همه جا میره. گاهی مثل کارگاههای جنایی از لابلای سطور درمیآرم که نویسنده چه اغراض پنهانی داشته و کجا خودش رو سانسور کرده. بعضی وقتا در مورد ایدههای مورد استفاده یا ایدههای مربوط به متن فکر میکنم و گاهی به خاطراتم. بعضی وقتها به فکر اون کسی میافتم که دوستش دارم و قراره پیداش کنم و پشت سرش به هزینههای زندگی، قیمت ماشین، تهای دولت و قیمت ارز فکر میکنم. حتما یه حکمتی هست که وقتی دارم مطالعه میکنم این همه فکر به سرم مییاد. بخوام دستهبندی کنم سه دسته میشند:
افکاری که از خاطرات و موضوعات روزمره ناشی میشند. گاهی آرزوها، انتظاراتم، شکستهام و رویاهای برباد رفته! اگر کسی مریض باشه بهش دعا میکنم.
یه سری از افکار هم در مورد حواشی متن هستند. این که چه کاربردی داره، نویسندهاش کیه؟ و اساسا چقدر این حرفها میتونه درست باشه! یعنی همزمان با خوندن نقد و جراحی متن رو هم دارم. به نظرم متن با سفیدخوانی هست که هیجانانگیز و پرشور میشه!
در مورد خود متن هم فکر میکنم. در اینجا سروصداهای ذهنم رو کنترل میکنم تا بتونم حرف نویسنده رو بهتر بشنوم!
به تجربه فهمیدم که هرچقدر سریعتر متن بخونم، ذهنم کمتر پراکنده میره و تمرکزم بیشتره. در این حالت ذهن زمانی نداره که بخواد به هر کوچه پسکوچهای سرک بکشه. سرعت مطالعه معمولی در حدود 200 تا 300 کلمه هست؛ در تندخوانی در حدود 3 تا 4 برابر میشه. با این اوصاف میبینید که زمان زیادی برای هرز گشتن نیست؛ باید مستقیم رفت سر اصل مطلب. 900 تا 1200، 1300 کلمه در دقیقه خواندن با درک مطلب بالای 80% شوخی نیست!
بعضی میگویند آرام خواندن لذتش بیشتر است اما در واقع این طور نیست؛ در سرعتهای بالا ذهن راحتتر با شخصیتها همزادپنداری میکند و تصویر شفافتری از فضا را تجسم میکند. گاهی خیال کردهام یکی از شخصیتهای داستان دستش را به سمت من دراز کرده تا از من انتقام بگیرد در حالی که فقط دوستم بوده که میخواسته مرا به چایی دعوت کند. نه هنوز خل نشدهام؛ کمی هم به من حق بدهید! در تندخوانی توجه به پیرامون را کم میکند و در عوض ذهن را در فضای داستان و شخصیتهای آن غرق میکند.
درباره این سایت